در دریای عشق
یکی از غریب ترین و زیباترین آثار منثور زبان فارسی، رساله سوانح العشاق شیخ احمد غزالی است. این که این کتاب در زمانه خود چقدر خوانده و دیده شده به کنار، در زمانه ما هم نه آن قدر که باید دیده شده و نه خوانده. نسخ و تصحیح ها و نسخه های محدودی از این کتاب پرداخته شده و از میان آن ها هم که موجود است تعداد اندکی تجدید چاپ شده و به آسانی می توان آن ها را تهیه نمود. برعکس آثار دیگری مانند مثنوی و دیوان حافظ و دیگر آثار شاعران و بزرگان که شرح های متعدد و مختلف بر آن ها نوشته شده و انتشار یافته، برای سوانح شرح های اندکی جمع آوری گشته. از معدود شروحی که بر این رساله زیبا و ناب می توان پیدا کرد، شرح دکتر دینانی است.
سوانح العشاق به روایت دکتر دینانی، کتابی است که به همت اقای احسان ابراهیمی دینانی گردآوری شده و به سفارش خانه حکمت توسط انتشارات میراث کهن منتشر شده.
جناب استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی به واسطه برنامه های معرفت شبکه چهار سیما چهره ای نام آشنا در فلسفه، خاصه با نگاهی عرفانی و اسلامی به آن است. ایشان در این اثر، با همین رویکرد به شرح و تفسیر فصل های هفتاد هفت گانه این رساله می پردازد. شیوه گردآورنده در این شرح نوشت اینگونه است که ابتدا متن کامل رساله سوانح العشاق آمده، بعد از آن، روایت و شرح دکتر دینانی از هر قطعه و شعر به آن ضمیمه شده که علاوه بر توضیحات منثور، اغلب اشعاری از شاعران عرفانی و غیر آن چون حافظ، مولانا، سنایی، عطار و... برای تقریب به ذهن کردن مطالب برای خوانندگان آورده شده.
زبان شارح در این کتاب زبان گره خورده و پیچیده ای نیست، با این حال تکرارهای چندباره در مجموعه شرح های قطعات قابل توجه است. شایسته بود گردآورنده در مقدمه ای که بر کتاب نوشته، بندی را به شیوه و روش گردآوری مطالب و شروح کتاب از استاد خود شرح می داد. آیا این شروح و روایت ها از قطعات غزالی، توسط استاد در کلاس های درس صورت گرفته و حال آن روایات بعد از سال ها از خلال درسنامه کلاس ها جمع آوری شده اند؟ آیا استاد احساس نیاز به تدوین اثری در این باب کرده و به کمک گردآورنده، در یک دوره مشخص برای تشریح گره های این اثر به روایت و تفسیر پرداخته اند و میان این آراء پیوستگی بیان بوده؟ یا اساسا هیچ یک از این دو نبوده و استاد هر بار، بنا به موقعیتی، یک قطعه را در جایی و به مناسبی در مجلسی شرح و روایت کرده اند یا پیش از این سال ها برای خود یادداشت هایی برداشته بوده اند و حال امروز گردآوری و تدوین شده اند. همه این ها می تواند باشد و هیچ یک! در هر حال نوع این گردآوری و تدوین حائز اهمیت است. چیزی که به نظر بنده خواننده می رسد که این روایت ها در یک نشست چند ماهه تالیف و خطبه نشده اند. لااقل تکرارهای موجود در این متن، حسن ظن خواننده را این طور می گرداند. بارها در کتاب گفته می شود که سوانح العشاق شرح انا الحق حلاج است، یا کل عرفان اسلامی هزارساله شرح آن انا الحق است و تکرارهایی از این دست. اگر روایات در بازه های زمانی گسسته خطبه و نگاشته شده باشند، این تکرار محتمل است و بعید نیست. با این حال و همه، بهتر بود که در تدوین نسخه نهایی، اثر از این بازگویی ها که ضرورت به بیان مکررشان نبود پیراسته می شد. گاهی بعضی تکرارها در بحث و تفسیر اجتناب ناپذیر است، چون چیزی که اینجا نتیجه می شود، جای دیگر فرض قرار می گیرد و جایی برای جمع بندی لازم است مفروضات و گزاره ها دوباره کنار هم قرار گیرند. آن تکرارها را گریزی نیست و نمی شود چشم پوشید، اما تکرارهایی هم هستند که ذاتشان جز تکرار و بازگویی و دوباره گویی نیست (البته که خود رساله غزالی هم از این دست تکرارها خالی و بری نیست) و این دست تکرارها بهتر است برای جلوگیری از ملالت خواننده حذف گردند و یا زبان و بیانشان تغییر کند. دیگر اینکه بعضا مورادی از قبیل جا افتادگی واژگان در ابیاتِ مندرج در شرح ها که از جمله اشکالات تایپی و... اند دیده می شود که چه بهتر در چاپ های بعد تصحیح شوند.
از طرفی، نکته ای که مخصوصا دانشجویان و اهالی ادبیات و ادبیات عرفانی باید در نظر داشته باشند و گوشه ذهنشان در هنگام مطالعه این شرح باشد این است که استاد بعضا در تفسیری که از قطعات ارائه می دهند به بحث ها و مطالبی می پردازند که از آنچه در متن آورده شده فاصله هایی دارد. گاهی فاصله ای نزدیک و گاهی دور! و البته که در بسیاری موارد و در اغلب موارد و سطرها، شرح ایشان راهنما و راهگشای خوبی بر مطالب و پیچیدگی و دشواری های متن اصلی است و در این تردیدی نیست. باید در نظر داشت که دکتر دینانی از چه خاستگاه و چه پیشینه دانشی به سراغ این اثر رفته اند و با این نگاه شرح ایشان را مورد استفاده قرار داد.
جهت تبیین بیشتر خاطر نشان باید کرد که آثاری مانند سوانح العشاق که هم ارزش و جایگاه ادبی و ادب عرفانی دارند و هم از طرف دیگر اثری عرفانی، دینی و تنه زده به فلسفه وجود اند، ایجاب می کند که افراد، از نحله های علمی و با رویکردهای مختلف آن را شرح و تفسیر و بازخوانی کنند. گروهی از فلسفه، گروهی از عرفان و گروهی از زبان و ادبیات فارسی- خاصه ادبیات عرفانی. در نهایت همت فرد علاقه مند این حوزه چنین باید باشد که این آراء را در منظومه ای فرآوری کرده تا به دقیق ترین و کامل ترین بازنمایی و شرح بتوان رسید و البته که بر تفسیر و شرح هیچ یک از آثار ادبی غنی و چند لایه نمی توان نقطه پایانی به قطع نگاشت.
همان طور که احمد غزالی در اثر خود بارها و بارها می گوید، مطالب مطرح شده در سوانح العشاق برای همگان قابل فهم و درک نیست و هرکسی نمی تواند این مطالب را به درستی و عمق و آن طور که باید و هست ادراک کند. این قاعده ولو به خوانش شرح ها هم صادق است. بعضی آثار در گنجینه ادبی-عرفانی ما هستند که اگرچه بخشی از آن ها قابل استفاده عام است و زیبایی ها و همخوانی های سطرهایشان با زیست مردم تشویق کننده به خوانش اند، اما نباید فراموش کنیم که بسیاری از آن ها نه برای عموم مردم، که برای مخاطبان خاص خود نگاشته شده اند. این هم واقعیتی است که دایره دانشی و بینشی عامه مردم از زمان نگارش این دست آثار تا امروز بسیار وسیع گشته و تغییر کرده، اما با این حال باز هم در نوع استفاده و ترویج و تشویق به این خوانش ها باید این احتیاط را داشت که به هرکسی این آثار را ارائه نکرد و به جهت حفظ و ترویج میراث فرهنگی، نسخه های بازنویسی و بازپرداخته و الهام گرفته ای از آن ها را برای مخاطبان عام به رشته تحریر درآورد تا هم از آسیب خوانش های شبهه افکن و ابهام زای ایشان جلوگیری کرد و هم بتوان ایشان را از شهد معرفت و شهود بزرگان و میراث ملیشان محظوظ داشت.
خداوند به قلم و کلام دکتر دینانی برکت دهد و عمرشان پربرکت. به امید نگارش شروح و بازنویسی های گونه گون از رساله بی نظیر «سوانح العشاق» که شرحِ بهانه زیست آدمی است و فلسفه «بودن» را که اساس و اصلی ترین سوال فلسفی آدمی است پاسخ می دهد.
1403