کتابی با تاخیر و خوانشی دیرتر
یادداشت مرتضی شمس آبادی بر کتاب تازه ای درباره شهید علی خلیلی: «تنها برای لبخند، شرحی از حیات جهادی و عروج عارفانه مربی مجاهد شهید علی خلیلی»
زمان زیادی طول کشید تا این کتاب را بخوانم. برای کسی که مشتاق هر چیزی درباره علی خلیلی و دانستن درباره او بود، پیدا کردن کتابی تازه منتشر شده درباره او شوق برانگیز می نمود. همین طور هم بود تا حدودی. خوش حال بودم از اینکه کتاب دیگری درباره او نوشته شده و وقتی دیدم آقای حشمدار که از همراهان و نزدیکان او بوده این کتاب را نوشته، از پیش می دانستم که با مجموعه از خاطرات و چیزهایی مواجه خواهم بود که شاید در نای سوخته ناگفته مانده باشند. بلافاصله که متوجه انتشار کتاب شدم، آن را خریدم. کتاب پست شد. به دستم رسید. اما مدت زیادی طول کشید تا آن را بخوانم. شاید یک دلیلش شرمندگی تمام این مدت من از خودم و علی خلیلی بود. قرار بود بخوانم که چه کنم؟ قبلی را که خواندم چه کردم که این بار... و از زمان خوانش کتاب نای سوخته تا تنها برای لبخندِ امروز، من خیلی تغییر کرده ام. بیش از چیزی که از خودم متصور بوده ام. همین تغییر و فاصله سبب شد فاصله ام از کتاب بیشتر شود و طول بکشد تا بتوانم از حیث روانی خود را برای خواندنش آماده کنم. مهرماه اما برای مراسمی می خواستم بروم تهران و این شد که کتاب را برداشتم که در راه بخوانم. در راه هم خواندم. تقریبا در راه هم تمام شد. نثر و زبان ساده است و روان. خاطراتی که در کتاب هست، بعضی در نای سوخته هم هست، بعضی در مصاحبه ها، مستندها... یک سری بخش ها هم البته هست که شاید در هیچ کدام از قبلی ها نبود و بیشتر به چیزهایی برمی گردد که خود آقای حشمدار، به سبب ارتباطش با علی و خانواده او از آن ها مطلع بود یا مطلع شده بود.
شهید علی خلیلی را بیش از هرچیز به عنوان شهید امر به معروف و نهی از منکر به مردم شناسانده اند در صورتی که به هزار و یک دلیل و نشانه و حرف، او شهید امر به معروف و نهی از منکر نیست، شهید دفاع از ناموس است. او در دفاع، زخمی می شود، جانباز می شود و به سبب همین جانبازی و جراحت شهید می شود. دفاعی که مقدس است و یک نشانه از آن خیل نشانه ها هم اینکه او را درست در میانه شهدای دفاع مقدس به خاک سپرده اند، در حالی که چنین چیزی نه معمول است و نه توجیه شدنی و قطعه شهدای دفاع مقدس جنگ هشت ساله عراق و ایران حتی از شهدای مدافع حرم هم جداست، چه رسد به شهید خلیلی که در دل تهران و بر اثر درگیری با هم وطن ها رخ داده. این یکی از آن چند دلیل است که علی خلیلی را شهید دفاع از ناموس، شهید دفاع مقدس می کند و نه شهید امر به معروف و نهی از منکر. باقی را آن ها که درباره علی خوانده اند یا مستندهای او را دیده اند می دانند و اگر بخوانید و ببینید متوجه خواهید شد. به نظرم هنوز این موضوع جا نیفتاده و تصویر و گزاره ای که در اذهان جا افتاده نیاز به اصلاح دارد و برای این اصلاح همچنان باید کار ساخت.
از طرف دیگر، با وجود آنکه تا امروز حداقل سه کتاب درباره شهید خلیلی منتشر شده، (یک عنوان کتاب دیگر هم دیده بودم اما هنوز نتوانسته ام پیدایش کنم و بخوانم، بنابراین بنا را بر همین سه کتابِ در دسترس می گذاریم.) همچنان احساس می کنم جا برای کار کردن درباره شهید خلیلی هست. گمان دارم هنوز خاطرات دوستان نزدیک علی، بچه هایی که مربیشان بوده، هم کلاسی هایش و هم درس های حوزه اش مانده که ظرفیت و ارزش مکتوب و مدون شدن دارد.
(اما بعد، خارج از بحث این کتاب و به بهانه این کتاب، می خواهم حاشیه ای بزنم بر این یادداشت: سالروز تولد شهید خلیلی که شد در پیامرسان هایم پیام گذاشتم برای دوستان که هرکس این کتاب را نخوانده و دوست دارد بخواند آدرس بفرستد تا برایش به عنوان هدیه بفرستیم. غیر از دو نفر، از میان بیش از 40 نفر کسانی که پیام ها را دیده بودند کسی ابراز تمایل نکرد. برایم هم عجیب بود و هم ناامیدکننده. یعنی دوستان و آشنایان گرامی حتی حاضر نبودند کتاب هدیه بگیرند! زحمت هدیه گرفتن هم به خودشان ندادند! هرچند هرکس سلیقه ای دارد و شاید غیر از آن دو نفر، فرد دیگری تمایل یا شرایط خواندن کتابی با این موضوع را نداشت، اما ضمن آگاهی از این احتمال به نظرم آمد دیگر در فرهنگ کتابخوانی کار از ترویج گذشته و در مرحله تزریق هستیم! گویی باید کتاب ها را تزریق کرد، بلکه کسی به سطری از کتابی دچار شود. این احساس به صرف تجربه اخیر نیست، بلکه طی حداقل دو سال گذشته، باز هم تجربه های این چنینی داشته ام و پاسخ ها از انتظاراتم فاصله زیادی داشتند. ولی چه فایده؟ کتاب، برعکس واکسن آنفولانزا و کرونا و... به اجبار تزریق شدنی نیست و بیماری ها و خلاءها و سوال های بی پاسخ اجتماعی و فرهنگی هم مانند آن بیماری ها به سرعت خودش را نشان نمی دهد که جامعه به تب و تاب کتابخوانی بیفتد و نسبت به آن احساس تشنگی داشته باشد.)
جهت آشنایی با فضای کتاب و گمانه زنی های احتمالی که می توان بر اساس عنوان ها راجع به خاطرات و متن ها داشت، فهرست کتاب را درج می کنم:
ابلیس قاتل شهداست/ ماجرای این کتاب/ زمینه آشنایی/ اولین دیدار/ عهد اول/ خادمی/ اردوی مشهدالرضا/ مرد کارهای زمین مانده/ وفاداری در رفاقت/ حبس نَفس/ روز مادر/ حاجی بفرمایید منزل ما/ کارت تردد/ طرح تابستانه/ نماز استیجاری/ اخلاق خوبان/ جلسه اصحاب/ روز واقعه/ داستان آن شب/ نتوانستم جلو نروم/ افضل الفضایل/ فداکاری یا درگیری شخصی؟/ روضه خوان/ ادب زیارت/ نکند بگویی می خواهم بمانم/ از زبان خودش/ ماجرای یک عکس/ مدافع حریم و دفاع از حرم/ علی و نوید/ لباس های گمشده/ دهانش را پر از سکه کنید/ صحبت آخر/ معشوقه به سامان شد/ کار دست خود شهداست/ وداع آخر/ مربی مجاهد/ می خوای شهید بشی/ من زنده هستم/ قرار ما پنجشنبه/ هدیه شب قدر/ یا زهرا (س)/ عفو عظیم/ سائلین قطعه ای از بهشت/ تصاویر.
باری، کسی اگر «نای سوخته» را خوانده و به آن واسطه با شهید ارتباط گرفته، این کتاب می تواند تداوم خوبی برای آن ارتباط باشد و کسی اگر هنوز با شهید خلیلی آشنایی ندارد، این کتاب می تواند شروع خوبی محسوب شود.
پینوشت:
- تهیه کتاب «تنها برای لبخند» از سایت انتشارات شهید کاظمی
https://nashreshahidkazemi.ir/1049/%D8%AA%D9%86%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%84%D8%A8%D8%AE%D9%86%D8%AF.html
- تهیه کتاب «نای سوخته» از فروشگاه اینترنتی بهشت قلم
https://beheshteghalam.com/product/447809/%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%AE%D8%AA%D9%87
- تهیه کتاب «نای سوخته» از سایت مذهب بوک!
https://www.mazhabbook.ir/%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%AE%D8%AA%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%AE%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%87-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%D9%82%D8%AF%DB%8C%D8%B1
- تهیه کتاب «زخمی لبخند» از سایت انتشارات شهید کاظمی
https://nashreshahidkazemi.ir/1022/%D8%B2%D8%AE%D9%85%DB%8C-%D9%84%D8%A8%D8%AE%D9%86%D8%AF.html
25ابان1403