سفر به جزیره توسعه

سفر به جزیره توسعه

زمان مطالعه: 7 دقیقه


مروری بر سفرنامه ژاپن منصور ضابطیان


این روزها به شرق آسیا زیاد فکر می کنم. سفر به کشورهای شرق آسیا، دیدنشان، فهمیدن چراهای رشد و توسعه شان، آشنایی با فرهنگ و آدابشان برایم به مراتب جذاب تر از هر کشور و منطقه دیگری است. حتی اگر بحث مهاجرت هم باشد و قرار باشد انتخابی داشته باشم، اگر شرایط مناسب باشد کشورهای شرق آسیا را به کشورهای اروپایی و آمریکایی ترجیح می دهم. احساس می کنم این کشورها بیش از کشورهای اروپایی و غربی به ما نزدیکند و با ما نسبت دارند و در واقع، نسخه پیشرفته تر و پیش رفته تر خود ما هستند؛ چیزی که می توانستیم ما باشیم و نشدیم. درباره اروپا و کشورهای غربی این طور نمی توان گفت. فرهنگ، منش، روش، جهان بینی و راه و مسیر توسعه کشورهای غربی با ما تفاوت های زیادی دارد و پیاده سازی بسیاری از مسیرهای آن ها برای ما نیازمند بومی سازی های شدید و اساسی؛ اما این درباره کشورهای شرق آسیا صادق نیست. بسیار از ریشه های فرهنگی، آدابی، جهان بینی و روشی ما شبیه به هم، نزدیک به هم و برای یکدیگر قابل فهم و درک و پذیرش است. برای فهم چرایی رفتارها و خوب و بد بودن رفتارهای آن ها نیاز به بالا و پایین کردن های بسیار نداریم و در سنجش با معیارهای ایرانی خودمان دچار بحران های اساسی نمی شویم، اتفاقی که در نسبت با رفتارها و فلسفه زیستی و صنعتی غرب برای ایرانیان تا کنون بوده. 

ژاپن، از جمله جذاب ترین کشورهای مذکور است و مشهورترین هایش برای ما و منصور ضابطیان را می شود گفت پرکارترین سفرنامه نویس ایرانی است که طی یک دهه گذشته به تنهایی نقطه عطف جدیدی در سفرنامه نویسی فارسی ایجاد کرده که جا دارد بعدا درباره اش گفت و گو کرد. حال تصور کنید من با این فکرهایی که در سر دارم از دیدن جدیدترین کتاب ضابطیان که سفرنامه ژاپن اوست چقدر مسرور شدم. 

سال گذشته در همین روزهای نوروز، سفرنامه «نوشابه زرد» را گرفته بودم که بخوانم و خواندم و خوش حال بودم که امسال هم برای نوروز کتابی از ضابطیان برای خواندن دارم. نمی دانم این نحوه و زمان بندی تعمدی است یا اتفاقی است، هرچه هست هم او و هم ناشرش را به اینکه قبل از نوروز و برای نوروز حداقل یک کتاب را منتشر کنند. (هرچند شخصا ناشر قبلی کارها، یعنی نشر مثلث را خیلی بیشتر از ناشر جدید، نشر مون، می پسندیدم و امیدوار بودم همکاری این نویسنده و ناشر در انتشار سفرنامه ها ادامه پیدا کند. چرایش را شاید در یادداشتی دیگر به تفصیل گفتم، که بیشتر به حوزه نحوه انتشار و نشر برمی گردد تا وجه محتوایی آثار) 

دودستی (نوشته های سفر به ژاپن) را یکم فروردین شروع کردم و همان یکم هم تمام شد. نسخه ای که من دیدم و خریدم یکی از هزار نسخۀ چاپ ششم کتاب بود که زمستان 1402 توزیع شده. 

ضابطیان در این کتاب هم مانند کتاب های پیشین خود، با همان زبان و احوال همیشگی است؛ هرچند شاید در سفر ژاپن، کمتر از سفرهایی که قبلا داشته جست و جوگری های بی گدار داشته و همین باعث شده که هم خود سفر و هم سفرنامه برنامه ریزی شده تر و چارچوب بندی شده تری داشته باشد نسب به سفرنامه های کشورهای غربی و... . (برای این هم علت هایی می توانم متصور شوم که بماند) با این حال هنوز هم کتابش خواندنی است. آنچه درباره ضابطیان برای من جذاب است و می پسندم و باعث شده که آثارش و خواندن آثارش را دوست داشته باشم، نه کشورهایی است که رفته (بر خلاف این بار) نه ذات مسافرت رفتن و سفرنامه (چون نه خودم چندان اهل سفرهای این چنینی هستم و بوده ام و نه قبل از آثار ضابطیان به سفرنامه خوانی علاقه چشمگیری داشتم) بلکه نوع نگاه و جهان بینی اوست. منصور ضابطیان بعد از پشت سر گذاشتن تمام پیشینه کاری و حرفه ای اش، یک انسان فرهنگی و غوطه خورده در فرهنگ است. چه فرهنگ ایران، چه فرهنگ جهان. همین باعث می شود بتوانند به درستی و با ظرافت، دست بر مسائل کلیدی و اساسی، نقاط عطف و مولفه های فرهنگی بگذارد، تمایزها و تفاوت ها را، شباهت ها و حسرت ها و امکان ها را تشخیص دهد و این قیاس ها، تصویرها، امکان های شدن و امکان های بودن را با زبانی ساده بیان کند. یک بار یکی از دوستان در باب علاقه ام به آثار ضابطیان گفت بود که «این نویسنده و آثار چیست می خوانی؟! آل احمد بخوان تا بفهمی سفرنامه یعنی چه.» من البته موفق نشدم او را به خواندن کتاب های ضابطیان ترغیب و مجبور کنم و حتی هدیه ام را که چند جلد از آن ها بود از من نگرفت تا بتوانم به او نشان دهم و بگویم چرا. دلیلش این است. سفرنامه های جناب منصور شاید از حیث ادبی یک شاهکار نباشد یا برانگیزنده ذوق ادبی مخاطبانش نشود، اما در ادبیات فارسی و غنای محتوایی آن جایگاه خاص خود را دارد و آنچه مرا به خواندنش می کشاند نوع نگاه و فهم فرهنگی این انسان است. 

این ها چرایی من و نسبت من بود، و این چرایی و نسبت منکر اشکال ها و نواقص کار و نوشتار و... نیست. همان طور که هیچ کس کامل نیست و همان طور که فرهنگ وابی سابی ژاپنی به ما می گوید هیچ چیز دوام نمی آورد، همه چیز تمام می شود و هیچ چیز کامل نیست. (ضابطیان، 1402: 74)

سفرنامه ژاپن، با آن طراحی جلد بسیار بد که به جرئت بدترین طراحی جلد را در بین کتاب های نویسنده دارد، با فصلی در باب هتل ها و اقامتگاه های مختلف در ژاپن آغاز می شود و بعد فصل به فصل درباره دیدنی ها و فهمیدنی ها مختلف ژاپن صحبت می شود. چیزهایی از قبیل: فلسفه کایزن، ایکیگای، واشوکو، وابی سابی و شوشین، و کارکرد آن ها در زندگی ژاپنی. فرهنگ غذا و مراسم چای. عادت های ژاپنی از سر وقت بودن گرفته تا تفکیک زباله و احترام، و همین طور انیمه ها و اتوتاکو توریسم، تمرکز ژاپنی و کمبود شدید روابط عاطفی انسانی در خانواده و در بستر خانواده و ازدواج. 

«دودستی» بیش از آنکه یک سفرنامه روایی باشد، یک سفرنامه اپیزودیک از دیده ها و شنیده ها و فهمیده هاست. وجه روایی سفر، از رفتن و استقرار و گشتن و دیدن و برگشتن به تهران، تنها در بخش های ابتدایی، میانی و پایانی کتاب پررنگ است که کلیت سفرنامه ای و روایی کار را حفظ کند. روایتی که حداقل در آثار ابتدایی نویسنده به نظرم پررنگ تر بود و به همین خاطر وقتی در آغاز این کتاب دیدم یکباره دارد تمام هتل ها و اقامتگاه هایش را در طول سفر کنار هم می گذارد و شرح می دهد برایم عجیب و تازه بود از این حیث که با شکل روایی اکثر آثار قبل تفاوت داشت. برای همین هم این کتاب، یک اثر اپیزودیک است بیشتر تا روایی. 

عنوان بخش های کتاب از این قرار است: ژاپن... واقعا؟، کپسول های تنهایی، یک حمومی من بسازم، کارت پستال هایی از توکیو، اوتاکوها، تاکوگل، طعم سبز، کودوکوشی، تشکر 15 تا 70 درجه، زردآلوی ژاپنی، شهر آینده، توی کیوتو، گوزن و بودا، صرفه جویی در ریش، نمایش خجالت آور، کاغذ و تا، بعضی ها چاقش را دوست دارند!، بادابادا مبارک، شیفت شب، عشق من هیروشیما، کوتاه از ژاپن و کمی دور کمی دیر که در مجموع 240 صفحه را دربرمی گیرند. 

اگر کارهای این نویسنده را قبلا خوانده اید که احتمالا سراغ این یکی هم خواهید رفت، اما اگر برای اولین بار می خواهید کاری از منصور ضابطیان بخوانید و به ژاپن علاقه مندید یا درباره اش کنجکاو، دودستی می تواند شروع خوبی باشد.


1403

 

دیدگاه و پرسش
برای ثبت دیدگاه لطفاً وارد شوید.